حاج
آقای جعفری از نهاد رهبری می گوید بعضی از کلاسهای دانشگاه ما تا ساعت۱۰شب ادامه
دارد و این باعث مشکل برای خیلی از دختران شده است وی می گوید ساعت
حدود ۵ عصر بود و من مشغول نوشتن یک طرح برای باشگاه پژوهشی در کمیته ی فرهنگی
بودم کاملا تمرکز گرفته بودم که ناگهان یک دختر خانمی مانتویی با ظاهری بسیار
نامناسب وارد اتاق من شد و سلام کرد
شغل من رانندگى است و سى سال است که در این کار هستم تماماین مدّت با ماشین سنگین در بیابان ها رفت و آمد مى کردم یک روز صبح هر چه کردم، نتوانستم از رختخواب بلند شوم اوّل فکر کردم که پاهایم خواب رفته است، امّا بعد متوجه شدم که زانوهایم مثل چوب خشک شده است.
همان موقع اوّلین کسى را که صدا زدم، امام زمان علیه السلام بود بدون هیچ اختیار و کنترلى توى رختخواب افتادم
در سال 1336 هجری از تهران به همراه جمعی از برادران ایمانی به مکّه معظّمه مشرّف شدیم. در آن زمان چیزی حدود 250 تا 300 تومان میگرفتند و با ماشینهایی قرارداد میبستند که ما رابه مکّه رسانده و از آنجابه عراق بازگردانند.من برای چهاردهمین مرتبه بود که به بیتالله الحرام مشرّف میشدم و به عنوان روحانی کاروان خدمت میکردم
آمریکاییها بعد از ورود به ایران از دوره محمد رضا شاه، آمدند مدرسه البرز یا دبیرستان جردن آمریکایی را ساختند
برای اینکه بچههای با استعداد و نوجوانان مستعد ایرانی را از بچگی جذب کرده و آنها را گزینش کنند، برای برنامههای آینده آمریکا، انگلیسها هم رفتند در مقابل، مدرسه هدف را راه انداختند
بعد از این قضایا بزرگانی از علمای اسلام و دلسوزان احساس خطر کردند شهیدان مطهری و بهشتی و شهید باهنر و مرحوم آقای طالقانی و ... اینها هم اقدام به تأسیس مدارس اسلامی کردند که یکی از آنها مدرسه علوی بود
حضرت آیةالله سید یونس اردبیلی از اهالی آذرشهر آذربایجان بود به قصد زیارت حضرت امام رضا علیه السلام راهی مشهد مقدس شد و بعد از اولین زیارت همه پول او گم شد و بدون خرجی ماند آیةالله سید یونس می گوید پس از مفقود شدن پولم به حرم مطهر امام رضا رفتم و پس از عرض سلام گفتم مولای من می دانید که پول من رفته و در این دیار غریب ، نه راهی دارم و نه می توانم گدایی کنم و جز به شما به دیگری نخواهم گفت
یکی از مریدان مرحوم آیةالله جعفر آقای مجتهدی می گوید چندین سال قبل که میخواستم به پابوس حضرت رضا علیه السلام مشرف شوم برای خدا حافظی نزد مادرم رفته و به ایشان گفتم قصد زیارت امام رضا را دارم چه چیزی دوست دارید برای شما سوغات بیآورم؟ مادرم گفت چیزی جز سلامتی تو را نمیخواهم اما وقتی مشرف شدی یک زیارت به نیابت من بجا آور
شیخ جعفر بن زهدرى به فلج مبتلا شد به طورى که قادر نبود از جا برخیزد به انواع معالجات متوسل شد, ولى هیچ فایده اى ندید.
اطباى بغداد را آوردند. مدت مدیدى معالجه کردند, باز هم سودى نبخشید لذا گفتند شیخ را به مقام و قبه حضرت صاحب الامر علیه
السلام در حله ببرید و بخوابانید
شاید
حضرت آیةالله بهجت در مورد حدیث شریف کساء فرمودند
از معجزات حضرت زهرا سلام الله علیها است
ایشان می فرمایند خواندن این حدیث در تمام موانع برای حوایج و مشکلات مهمه کارساز و معجزه آسا می باشد
آیةالله بهجت می فرمایند برای شفای مریض حدیث کساء را مکررا بخوانید و هنگام خواندن در مجلس ، عود روشن کنید
آقا سید عبدالرحیم خادم مسجد جمکران مى گوید در سال وبا (سال
1322) بعد از گذشتن مرض, روزى
به مسجد جمکران رفتم دیدم مرد غریبى در آن جا نشسته است احوال او را پرسیدم گفت من ساکن تهران مى باشم و اسمم مشهدى على اکبر است .
در تهران کاسبى و خرید و فروش داشتم, اما پس از مدتى سرمایه ام تمام شد, چون به مردم نسیه داده بودم
و وقتى وبا آمد آنها از بین رفتند و دست من خالى شد, لذا به قم آمدم
در زمان رضا شاه وقتی به
اجبار کشف حجاب کرده بود ، در همان زمان جناب مستطاب آقای توکلی که یکی از متدینین
و ساکنین مشهد مقدس بوده، می فرمودند من در بندر ترکمن (بندر شاه
سابق) میهمان روحانی آن شهر بودم بعد از ناهار می خواستم استراحت کنم ، دراز کشیده
بودم ، ولی هنوز چشمهایم باز بود و خوابم نبرده بود ناگهان